سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا

تقدیر خداوند این است که فلسطین آزاد خواهد شد
امام خامنه ای
.
+ صدای باران

سایز بزرگ طرح




برچسب ها : قدس  ,


      

ای قدس صبح نزدیک است
وعده ما راهپیمایی روز قدس
.
+صدای باران

سایز بزرگ طرح




برچسب ها : قدس  ,


      

این روز ها حتی آرزو هم جواب نمی دهد.

خودم را

بسه ام

به تخیل

کردن!

اینکه دوباره ببینمت ؛ دوباره ؛ باران ، رعد و برقی که

از وحشت ش به تو پناه بیاورم !

غم غربت "دوکـــــــــــ ــــــــــــــــــوهــــــــ ـــه"

و هزاران خاطر که در چند ساعت با تو داشتم...

این

فقط

یک تخیلی خام است

خدایا دلم خسته شده ، خسته ...

دیگر نمی تواند این همه دوری را تحمل کند ...

دلم حال و هوای بارانی و یه دل گریه می خواهد ...

+دلنوشت




      

 """""""""""" شهید جهاد مغنیه """""""""""""

* کی و کجا و در چه خانواده ایی به دنیا امد ؟

*تحصیلات این شهید بزرگوار؟

*فعالیت های وی؟

*خاطره ایی از شهید جهاد مغنیه؟

*شهادت وی؟


.

.

.

شهید جهاد مغنیه در سال 1991 در لبنان در خانواده ایی مبارز متولد شد.

جهاد چهارمین شهید از خانواده مغنیه می باشد وی یک خواهر و یک برادر به نام های فاطمه ومصطفی داشت.

.

وی تحصیلات عالیه را در رشته مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت یکی از بهترین دانشگاه های خاور میانه

شروع کرد و تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای شهادت نائل شد.

.

در طول سال های جنگ داخلی سوریه ، حزب الله توانست به کمک ایران و سوریه زیر ساختهای

جولان را بدست گیرد و پایگاه مهمی در آن جا دایر کند که مسئول اول این پایگاه شهید جهاد مغنیه

پسر شهید عماد مغنیه بود که در سال 2008 در توافق تبادل اسراء میان اسرائیل و حزب الله آزاد شد.

.

اولین بار وقتی مردم با چهره جهاد آشنا شدند که او در مراسم ختم والده سردار سلیمانی شرکت

کرده بود درست پشت سر سردار ایستاده بود و به مهمانان خوش آمد میگفت.

گاهی شانه های سردار را می بوسید و سردار گاه بر میگشت و با او نجوا می کرد،

رابطه صمیمانه حاج قاسم و این جوان او را در کانون توجهات قرار داد . سردار گاه او را به بعضی از

مهمان ها معرفی میکرد و آنها با لبخند او را به آغوش می کشیدند.

.

بر اساس اعلام حزب الله لبنان در 18 ژانویه 2015 سالروز پایان جنگ 22 روزه غزه و شکست اسرائیل

در این جنگ گروهی از رزمندگان حرب الله در حین بازدید از شهرک های سوریه مورد حمله موشکی اسرائیل

قرار گرفتند و به مقام والای شهادت نائل شدند .

این  شهید بزرگوار نیز در بین آنها بود.

.

.

شادی روح فرمانده دلیر حزب الله ، شهید جهاد مغنیه صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

.

.

.

عکس های شهید جهاد مغنیه

 







برچسب ها : شهید جهاد مغنیه  ,


      

ان شاالله

اینجـــــــــ ــا

در

کـــــــــ ــــــــــر بــــــــــــــــــ ـلا

شـــ ـهید

بـــ ــشویــــ ـم

 

+دعانوشت




      

بوی شهادت

 
سید کمیل باقرزاده می گوید:آخرین بار دو هفته پیش بود


که موقع خداحافظی بغلش کردم؛خواستم به او بگویم که


جهاد چقدر نور بالا میزنی اما بغض گلویم را گرفت...


خنده ای کرد که برق دندان های سفیدش هنوز در ذهنم هست


گفت:ان شاالله به زودی هم دیگر را می بینیم


و جهاد رفت و فقط آه حسرت برای من باقی ماند


.:هدیه به روح فرمانده دلیر حزب الله،شهید جهاد مغنیه صلوات:.

طراح:صدای باران


 

سایز بزرگ طرح





      

دلتنگی ، درد دارد

غصه ، گریه دارد

فراموشی ، امکان ندارد

و

تـــ ــــــــــــــــــــــو

همه

اینهایی !!

 

 

+ دلنوشت




برچسب ها : دلنوشته هایـــــ صدایــ بارانــــ  ,


      

بـــرای دلی کـه ؛
?کــــربــــلا? نرفته بخـــوان :
???...أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوَّء...?
?•0??
•روزهایی خواهد آمد
•که من نخواهم بود
•ولی هنوز...دوستت خواهم داشت!??حســــــــــــ ـین جانم??
این روزها هیچ چیز مرحم این دل خسته نمیشود؛ حرم اما .





      

*/*/*/*تــــــــــــــــا آخـــــــــــــر ایستـــــــــــــــــــــــــــــــاده ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــم*/*/*/*




      

به احترام شهدای گمنام غواص این ترانه «بی‌نام» است


 یاحا کاشانی

 بهم گفتن گلتُ آب برده
دیگه تنها شدی برا همیشه
کسی که دلشو زده به دریا
به این راحتیا پیدا نمی‌شه
  
بهم گفتن گُلت آب برده
کسی از جای اون خبر نداره
دیگه باید بشینی تا یه روزی
که دریا پرپرشو پس بیاره
  
حالا می‌گن تو رو با دست بسته
تو رو زنده زنده خاک کردن
نمی‌دونی که مادر چی کشیدم
منو با این خبر هلاک کردن
  
بگو اون لحظه که پراتُ بستن 
چرا مادر منو صدا نکردی
تویی که قصد برگشتن نداشتی
تو که پشت سرت نگاه نکردی
  
بگو تا داغ تازم، تازه‌تر شه
بهت لحظه آخر آب دادن؟
آخه مادر برای تو بمیره
که اینجوری تو رو عذاب کردن
  
برا عکسات رو پام لالایی خوندم
شبای بی‌کس و بی‌قراری
کی جرات کرده دستاتُ ببنده؟
بمیرم تو مگه مادر نداری؟
  
بهم برخورده مادر، بغض دارم
قسم خوردم دیگه دریا نمیرم
قسم خوردم گلم مثل «خود» تو
منم با دستای بسته بمیرم
  
پره حرفم، پر دردم عزیزم
ولی آغوش من امن هنوزم
بذار دستاتُ وا کنم عزیزم
تو آغوش تو راحت بسوزم




      
   1   2   3      >



+