توسط : *صدای باران* | در : دوشنبه 93/10/22ساعت 5:18 عصر |
نظر()
بغضم ترکید اشک هایم مثل باران می چکید...
بر تابوت شهید گمنام بوسه زدم...
حال عجیبی داشتم آن روز...
بعد از دفن شهید گمنام همه رفتن فقط من ماندم...
من ماندم...
این من هستم که از غافله جا ماندم...
صدایـ بارنــ
برچسب ها : دلنوشته هایـــــ صدایــ بارانــــ ,